شاپرک مامانی
سلام گل بانو ؟ خوبی شکر پنیر شیطون نفس عسلی؟ جیگر مامان، خوب والسه خودت شیطون شدی می بینم که چشم مامان جون جون رو دور دیدی و داری زندگیشو بهم میریزی اگه بهش نگفتم آشی واست نپختم!!! روز چهارشنبه از اداره که برگشتم یه بل بشویی بود که نگو پویا داشت شیطونی میکرد و صدای جیغ تو رو در میاورد مامان جون جون طفلک یه عالم کار ریخته رو سرش شما دو تاهمه جا رو بهم ریختیم منم اوضاع رو که دیدم وسایلتو جمع کردم رفتیم خونه اونجا هم شما کلی شیطنت کردی و علیرغم اینکه اصلاً نخوابیده بودی و صبح زود هم بیدار شده بودی ولی اصلاً نخوابیدی شب برگشتیم خونه جون جون چون قرار بود برن تهران و ما باید بریم اونجا البته پویا و خاله هم میان خدا رو شکر آنقدر خسته بودی که ت...
نویسنده :
مامانی
12:59